هووووووووووووووووووي با شمام

ساخت وبلاگ
من توی یک خونواده مذهبی و سنتی بزرگ شدم ، که سنتی بودنشون از مذهبی بودن شون خیلی جلوتر بود ، بارها توی این وبلاگم گفتم از رسم و رسومات که توی سنت های خانواده داریم و چقدر مذهب توشون دخیل ، اما یک چیزی که هست اینه که فکر خونواده بسته نیست ، که اگر بسته بود من هربار از گفته های مامانم شگفت زده نمی‌شدم ، یعنی با اینکه مذهبی و سنتی اما آنقدر مطالعه داره و که چیزهایی رو بهم یاد میده ، واقعا به خودم میگم من چطور تا حالا ازین زاویه به ماجرا ورود نکرده بودم ؟!!!! حتی هرکدوم از خاله هام هم مثل مامانمم ، البته شاید اینم جزوی از سنت خانواده باشه که مطالعه کنی و از مطالعه توی زندگیت استفاده کنی . + نوشته شده در ۱۴۰۳/۰۱/۲۴ ساعت 13:37 توسط مونا گلناز  |  هووووووووووووووووووي با شمام...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 18:28

اونی که مهمونی نهار دعوت میکنه ۱۰۰ بار با کفایت تر از اونیه که شام میده و افدر میده و جا خواب میده آدم تازه از خواب بیدار میشه تازه ی چایی خورده ، میخواد بشینه تا یکمی لود شه ، یک ایمیلی چک کنه و چهار تا خبر بخونه ، بعد تازه بیافته فکر نهار ، بعد فکر کن یک آدم باشعور بهت زنگ بزنه و بگه نهار بیایین پیش ما ، آخ آخ اون آدم خیلی معرکه اس هووووووووووووووووووي با شمام...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 18:28

امروز صبح ساعت شش از تشنگی زیاد پا شدم آب خورم بعد رفتم دستشویی احساس کردم صدای پرنده ها میاد ، برگشتم تو تخت دیدم بسیار واضح صدای چند نوع پرنده مختلف میاد ، انگار بهار از تمام پنجره ها و هواکش های خونه داره وارد خونه میشه ، نوش جونتون این بهار .

+ نوشته شده در ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ ساعت 19:44 توسط مونا گلناز  | 

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 18:28

تو کاری و با مغزم میکنی که اندورفین و دوپامین و چربی و شکر و نمک ، طعم استیک مدیوم یا سوپ لابستر یا حتی قرمه سبزی با من میکنه

تو بهترین حس و در من به وجود میاری فقط با یک نگاه ازون چشمای قشنگت ، همسر نازنین من خدا نگهت داره برام .

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 6:49

وقتی پای درد و دل دخترایی میشینم که ازم کوچیکترن حداقل پنج شش سال ، (البته این مورد آخر ۱۶ سالش بود ) احساس میکنم که واقعا یا نادونن یا کودن یا توی خوشبینانه ترین حالت ساده لوح ، آخه چطور میشه ی پسری همه ی موقعیت های دسترسی بهت رو داشته باشه اونوقت نیاد بهت پیشنهاد رابطه و بعد از مدتی آشنایی ، پیشنهاد ازدواج بده؟؟؟؟؟ اصلا مردا اندازه ی ما زنا تحمل ندارن وقتی یکی و بخوان هر جور شده میرن تو دل ماجرا و خودشون و آماده میکنن و خیلی رک و واضح حرف دلشونو میزنن ، اونا مثل ماها پیچیده فکر نمیکنن. اینکه به خودت بگی : بهم نگاه میکنه، بهم لبخند میزنه ، بهم گفت ایشالا عروسیت ، بهم گفت چقدر خوشگل شدی ، هیچ کدومشون به معنی این نیست که طرف پیشنهادی داده ، یا آمادگی برای رابطه با شما رو داره ، تو بهترین حالت طرف میخواد بدون اینکه خودشو متعهد کنه حتی به وسیله چهارتا کلمه ازتون استفاده کنه و دور بندازتتون ، همین خواهر من باور کن جز این نیست، مثلا الان شما به من بگی ۵۰ میلیون بهم قرض میدی ؟ و من لبخند بزنم ، این یعنی ۵۰ میلیون و میدم ؟؟؟؟ این یعنی از شما هم به اندازه ی تابلوی نقاشی ای که میبینیه خوشش میاد و یا از حضورتون به اندازه غذایی که دوس داره لذت میبره ، همین .یادمه یک همکاری داشتم که کلا حوصله شو نداشتم ولی همیشه تحسین اش میکردم به خاطر مهارت اش توی غواصی و عکاسی های حرفه ایش ، یک روز بعد از هفت سال که همکار بودیم منو توی یک کافه دید و اومد کنار میز ایستاد و گفت : انشالله که با کسی قرار دارین دیگه ؟! گفتم چطور ؟ و بعد خودم ادامه دادم صاحب کافه دوستمه و اصلا به خاطر اونه که میام اینجا چون هم کیک های خونگی شو دوس دارم هم وقتی اون مشتری شو راه میندازه با هم صحبت میکنیم ، یهو با یک لحن جد هووووووووووووووووووي با شمام...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 6:49

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

.

امیدوارم در این جهان و به واسطه ی عشق الهی و به بهانه ی شبهای پر برکت قدر ، قدر و منزلت خودتون رو پیدا کنید و (من الظلمات الی النور) حرکت کنید تا بتونید به (تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر) نائل بشید ، تا به قول عطار بتونید خود انسانی تون رو فنا کنید و به خود جاودانه تون برسید .

التماس دعا

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 6:49

میدونین چه اتفاقی می افته وقتی سهام یک شرکت عمومی میشه؟برای اینکه سرمایه گذارارو از دست ندن ، میان مواد اولیه اش رو ارزونتر انتخاب می‌کنند، چرا؟ چون حاشیه سود و بالا نگه دارن ، و سرمایه گذارا سفت بچسبند به سهام شون که سودآوری خوبی داره ولی مصرف کننده ناراضی میشه ، اگر خیلی تغییر بدن که به راحتی میتونم بعد از چند وقت ورشکستگی شون و اعلام کنن اما اگه کمتر از کیفیت محصول شون دزدی کنن ، تا مدت طولانی میتونن توی ساحل امن سودآوری شون بمونن . هووووووووووووووووووي با شمام...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 4:39

امروز تولدم

سی و سومین باری که میخوام برم که دور خورشید بگردم

از خواب که پاشدم دیدم یک دسته گل رز قرمز که لا به لاش دو تا شاخه ی صورتیه با یک کارتپستال بالا سرم ، نگو همسر جان ساعت هفت صبح رفتن یک دسته گل خریدن برای اینکه وقتی من بیدار میشم چشمم بهش بیافته ، ممنون عشقم واسه تمام لحظاتی که سعی میکنی من خوشحال باشم ، برای کوچیییییک و بزرگش ، برای همه چیز ممنون قلب خوش ذات من

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 4:39

احساس همدردی در من خیلی بالاست تا حدی که از ناراحتی آدمهایی که ناراحتم کردن هم ناراحت میشم ، و نمیپرم بالای میز دست بزنم و ذوق کنم که چه خوب که خورد تو ذوقش ، چه خوب که زمین خورد ، چه خوب که ناراحت شد اما .....زندگی توی شهرهای مختلف و آشنایی با آدم‌های خوب و بد بهم یاد داد که فقط غم کسی رو بخورم که غمم و خورده ، فقط کسی رو رو سفید کنم که روسیاهی منو نخواسته ، فقط اونی که کنارم تلاش کرده تا کم نیارم و کنارش تلاش کنم تا کم نیاره ، میدونین چرا؟ چون در غیر اینصورت خودم و هدر دادم ، زندگی اونقدر کوتاهه که آدم نمیدونه یک ساعت دیگه زنده اس یا نه ، واسه همین ترجیح ام خودمم و آدمایی که دوسم دارن و بهم اهمیت میدن ، بقیه هیچ اهمیتی ندارن .تا اطلاع ثانوی تمام همدردی مو برای خودم وهمسرم و خانواده ام لازم دارم . هووووووووووووووووووي با شمام...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 4:39

بابابزرگم بخش دار بود

داییم عضو شورای شهر شد و مدتی هم شهردار شد

حالا پسرش عاشق سیاست و میخواد نماینده مجلس بشه

خیلی جالب که هیچ کدوم از اعضای خانواده بهش توجه نکردن ، با اینکه هیچ کدومش هیچ برنامه ای براش نداشتن ، اما انگاری علاقه ی مشترک همه شون بودن . اینم ی جور شغل موروثی دیگه .

هووووووووووووووووووي با شمام...
ما را در سایت هووووووووووووووووووي با شمام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golnaaz بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 15:45